6 مورد از بهترین فیلم های با موضوع خون آشام
1. بیزانس (2013)
بیزانتیوم که تنها عضو نیل جردن در این لیست نیست، برداشتی مدرن تر و واقع گرایانه تر از ژانر خون آشام است. جما آرترتون و سائورس رونان در نقش کلارا و النور، یک مادر و دختر دوتایی خونخوار که 200 سال است در حال فرار از The Brotherhood، گروه خون آشام های مرد هستند، بازی می کنند. آنها سعی میکنند در خاطرهانگیزترین مکانها، یک شهر ساحلی انگلیسی مستقر شوند، و راههایی برای تغذیه این گرسنگی همیشگی بیابند النور به دنبال افرادی است که نمیخواهند زندگی کنند، در حالی که کلارا کسانی را که لایق مرگ هستند شکار میکند.
در این اثر فلاش بک ها به صورت دوره ای وجود دارند، ولی این مصاحبه با خون آشام، کلاسیک اردن حدود 20 سال قبل نبوده است، بیزانس یک اثر کاملا بی رحمانه و سرد است. ولی اجرای خیره کننده روان جوان، تصویرهای سرشار از خون سرسبز و کاوش جالب در پویایی که اغلب در این نوع اثرها شاهد آن نیستیم به همان میزان شایسته جایگاه خود در سالن فیلم خون آشام است.شهرت به خاطر اولین تلاش های حرفه ای و استادانه گارگردان است.
2. تشنگی (2009)
عطش یک جانور عجیب است: یک فیلم ترسناک کره ای بر اساس یک رمان فرانسوی قرن نوزدهمی که هیچ عنصر ماوراء طبیعی ندارد. این رمان، ترز راکین اثر امیل زولا، شامل قهرمان یتیمی میشود که توسط خالهاش، مادام راکین، به ازدواجی ناخشنود هدایت میشود. ترز که به کامیل ضعیف زنجیر شده است، رابطه هولناکی را با لورن جسور آغاز می کند، اما آینده آن خوشبخت نیست و قتلی در راه است.
در دستان پارک چان ووک، لورن به تازگی تبدیل به خونآشام سانگ هیون شده است، ترز ته جو است، و کامیل کانگ وو است، و طرح پیچیدهتر به دلیل نیاز سانگ هیون برای کنار آمدن با هوسهای خونیاش پیچیدهتر میشود. و عواقب خون آشام کردن دیگران. زولا به مکتب طبیعت گرایی تعلق داشت، بنابراین به جرات می توان گفت که از دیدن هر یک از شخصیت هایش در حال آتش گرفتن در نور خورشید شگفت زده شده است. اما عطش با وجود همه انحرافاتی که از مواد دارد، به طرز عجیبی وفادار به منبع آن میکوشد. مطمئناً فیلم های زیادی مانند آن وجود ندارد.
3. دراکولای برام استوکر (1992)
رمان سرسخت نامه برام استوکر هرگز کاملاً صادقانه برای پرده اقتباس نشده است. و علیرغم نام نویسنده در عنوانش – نفس عمیق – دراکولای برام استوکر فرانسیس فورد کاپولا از آزادی های زیادی برخوردار است. گری اولدمن واقعاً دراکولای برام استوکر نیست، اما اجرای کامل او از شمارش به عنوان یک جنگجوی قرون وسطایی، درگ خشک شده و لوتاریو با شیشههای تیره، هرگز به طرز وحشتناکی سرگرمکننده نیست.
فستیوال گوت کاپولا که عمداً بیش از حد انباشته شده، اولدمن را با آنتونی هاپکینز رعد و برق در نقش ون هلسینگ، سدی فراست شوخ طبع در نقش لوسی، کیانو ریوز نسبتاً بریده بریده و بی مزه در نقش جاناتان هارکر، و وینونا رایدر جذاب در نقش مینا احاطه می کند. ایده مینا به عنوان معشوق جاودانه دراکولا از مومیایی گرفته شده است و در نسخه اصلی استوکر وجود ندارد و فیلم در کل کاملاً عجیب و غریب است. اما این بسیار سرگرمکنندهتر از نفس عمیق فرانکشتاین مری شلی کنت برانا است که بلافاصله بعد از آن دنبال شد، و هنوز هم نسل گرانج دهه 90 که اولین بار آن را دیدند، با علاقه زیادی از آن یاد میکنند. در ویتبی، پوستر هنوز آنقدر در همه جا موجود است که فکر می کنید سال گذشته ساخته شده است.
4. Salem’s Lot (1979)
یکی از اولین اقتباسهای استیون کینگ و بر اساس یکی از اولین رمانهای او، Salem’s Lot یک مینیسریال تلویزیونی سه ساعته است، اگرچه در برخی از کشورها برای اکران در سینماها به مدت قابل کنترلتری کاهش یافت. توبی هوپر کارگردان بود، و هیچ یک از دیوانگیهای بیرحمانهای که او در قتل عام ارههای زنجیرهای تگزاس به نمایش گذاشت، وجود ندارد، زیرا این پروژه با محدودیتهایی که میتوانست در تلویزیون دهه 70 آمریکا نمایش داده میشد، باشد.
اما داستان شهری که در پایان، عملاً همه یک خون آشام هستند، هنوز هم چیزهای قوی است، و هوپر با این وجود ترس های فراموش نشدنی را برای مخاطبان ایجاد کرد. افرادی که در آن زمان کودک بودند هنوز از ترس غیرقابل تزلزل رالفی گلیک که پشت پنجره شناور است صحبت می کنند. خونآشام اصلی کینگ، آقای بارلو، از شخصیت شرور پرحرفتر کتاب به نوسفراتوی حیوانی رجی نالدر تقلیل مییابد، اما کار میکند. این تقریباً نگرانکنندهتر است که استراکر (یک جیمز میسون در اواخر دوران حرفهای) بارلو در خدمت این چیز وحشتناک است.
5. کرونوس (1993)
اولین بازی اسپانیایی زبان گیلرمو دل تورو بلافاصله او را به عنوان استعدادی برای تماشا معرفی کرد. داستان شوخآمیز بیمارگونه حول محور فروشنده عتیقهفروشی فدریکو لوپی میچرخد که بهطور تصادفی دستگاه مرموز کرونوس را در اختیار میگیرد و میبیند که این دستگاه در حال بازگشت شور و نشاط دوران جوانیاش است. اما البته، قیمتی دارد. بنابراین، از نظر داستانی، قابل توجه نیست، اما دل تورو 29 ساله در اینجا قبلاً احساس خود را نسبت به شخصیت و چشم خود را برای طراحی مجلل و پیچیده نشان می دهد.
بودجه نمیتوانست زیاد باشد، اما نویسنده و کارگردان همچنان موفق میشود با منابع محدود خود یک مقدمه قانعکننده قرن شانزدهمی را تداعی کند طراحیهای گریم و برنجی و ساعتسازی خود کرونوس بهعنوان دل تورو شناختهشده باقی میماند. امضا در پروژه های به طور کلی خارق العاده ای که پس از آن انجام شد. کرونوس که اولین بازی کاملاً شکل گرفته است، خطی بین کلاسیک و پولیپ را طی می کند، و این خطی است که دل تورو از آن زمان تاکنون بدون زحمت روی آن تعادل برقرار کرده است.
6. شب ترس (1985)
Fright Night که بیش از یک دهه از بافی و مقلدانش جلوگیری می کرد، درام دبیرستانی نوجوانان به سبک جان هیوز را گرفت و هیولاها را به سمت آن پرتاب کرد. نتیجه لذتبخش بود و همچنان باقی میماند، ویلیام راگسدیل دوستداشتنی به این شک میافتد که همسایهاش کریس ساراندون در میان افراد غیر زنده است و طرحهایی روی دوست دخترش دارد. راه حل او؟ مجری ترسناک تلویزیونی مورد علاقه اش، رودی مک داوال که نیمه خوابیده است را وارد عمل کنید.
تاریخگذاری آن کمتر از برخی از همعصرانش است (اگرچه هنوز بسیار بهتر از نسخه بازسازی شده 2011 است)، و Ed Evil Ed استیون جفریس همیشه آزاردهنده بود، اما Fright Night همچنان یک نامه عاشقانه صمیمانه برای ترسناک کلاسیک است. یک مورد دلخواه نوستالژیک که اکنون در نوع خود یک کلاسیک است.